MiSs CrazYـــــــــ

اوجـــــــ شیطـــونیــــ



Home - E-mail - Profile - Archive - Links - Designer





سلامی به گرمی یخچال سوخته ی مدرسه ی ما به تمامی دوست جونیام

  ــ×ــ ســـــــلــامــ ــ×ــ

 

اینجا قــــــــــــــــــــــــــــــــانونی نداریم

 

من یه دختره شر و شیــــــــطونم بزرگ ترین ارزومم اتیش زدن دنیاست

 

خوشبختانه فعلا شــــــــــــهره خودمون رو اتیش زدم

 

اسمم ؟؟ بیخی به درد نمیخوره همون مـــادمــازلـ صدام کنی تمومه

 

دبیرستانیم و از مدرسه بدم میاد اما اینجا توی وب خاطراتم رو مینویسم

بدون ســـــــــــــــــــــور ( ببند نیشتو)

 

بیشتره وقتم رو با دوســـــتام و تنـــــــهایی بیرون خونه میگذرونم

 

 

در مورد عشق و عاشقیم باید بگم فـــــــــــــاک توش

 

اگه اومدی توی دیوونه خونم و نظر نزاشتی دعا میکنم یه آجور بخوره تو سرت

 

هیچی دیگه کاریت ندارم میتونی بری پایین خاطرات اتیشیم رو بخونی

 

 


برچسب‌ها:
+ سه شنبه 19 شهريور 1398برچسب:,| 22:49|مـــادمـــازِلــ|


و انگاه كه ميرينيم توي امتحانات... هههه ببخشيد يادم رفت سلام كنم... سلوم

غاغا به اميد و ياد خداي خوشگل و همه جانبه باحالمون داريم امتحانات رو با بيخوابي هاي شبانه و درس نخوندناي روزانه طي ميكنم...

ولي خدارو شـــــكر تا حالا از 16 پايين نيومديم..(اينم خودش نعمته)

غاغا با هم رو راست باشيم اين مدت خــــــــعلي شيطونيم گل كرده.... به قول معروف دختر باس شيطون باشه

دختر باس مثل خودم اسپـــرت باشه...

از نظر من دختر باس مثل پسر فك كنه و تلاش كنه مثل دختر رفتار كنه...

دختر باس كفش اسپرت بپوشه...

دختر باس جرات داشته باشه اب سرد روي طرفش خالي كنه...

غاغا در كل دختر بـــــــــــــاس دختر باشه...

 


خدايي قبول داريد؟؟؟


برچسب‌ها:
+ شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,| 20:31|مـــادمـــازِلــ|


ساعت ب وقت گوشیه من 15:45 هستش... بارون میاد بارونی شبیه بارونه 13 بهمن و روزی که بعد یک عالمه بدبختی تونستیم 1:45 دقیقه زیر بارون باهم خیس بشیم با یه چتر...عــــجــــب روزی بو... اون روزای خــــــــــوب دلم واستون تنگ شده دوباره برگردید!


برچسب‌ها:
+ سه شنبه 23 ارديبهشت 1393برچسب:,| 20:35|مـــادمـــازِلــ|


یه  وقتایی هست ک واقعا میخوای بزنی صورت یکی رو بیار پایین دست خودتم نیست همش تلاش میکنی جلو خودتو بگیری اما نمیشه و هر لحظه بیشتر داغ میکنی...

میای احترام بزرگ تر بودنش رو بگیری اما میبینی دیگه کار از کار گذشته و مغزت بزرگ تر کوچیک ترنمیشناسه...

الان من کلا توی وضعیت بالا قرار گرفتم همش میام جلوی خودم رو بگیرم اما وقتی ب خودم میام ک دهنم رو باز کردم و کار از کار گذشته...

همش روی مخمه ...

من میگم ریاضی اون میگه تجربی!!!

من میگم فیزیک اون میگه تجربی!!!

من میگم جبر اون میگه تجربی!!!

من میگم حسابان اون میگه تجربی!!!

میگم اغ اصلا  فنی حرفه ای میگه تجربی!!!

میگم اصلا میرم میمیرم بازم میگه اون دنیام بازم تجربی!!!

میگم بیخی کلا اصلا ترک تحصیل میکنم بازم میگه تو نهذت ادامه میدی میری تجربی!!!

میگــــــــــــــــــــــــــــــم پدر من... خون های خروشان تو رگ من... اصلا جدوعاباد من... بابا میخوام برم ریاضی فیزیک بخونم!!! بازم میگه تجربی!!!

من چیکار کنم که هرچی میکشم از دست این تجربیه پدر سوخته ست!!! بابا من تجربی نمیخوامـــــــــــــــــــــ دیگه باید به چن زبون دنیا بگم؟؟؟

میگم پـــــــــــــدر من؟؟

میگه جانم؟؟

میگم تورو خدا ریاضی!!!

میگه به خدا تجربی!!

دیگه این موقعاست که داغ میکنم و تموم پیچای چِفت کننده ی دهنم شُـــل میشن و مجبور میشم از نقطه ضعفش استفاده کنم!!

با تمام ارامش میگم اصلا ن تجربی ن ریاضی بابا جون شـــــوهر میخوام!!!

یکــــــــــهو پیچای دهن اونم شل میشه و میگه پدر سوخته چی گفتی؟؟

اروم سرم رو پایین میندازم میگم شــــوه...

نمیزاره حرفم رو تموم کنم میگه گـــّـــه خوردی پدرسوخته اصلا برو ریاضی عوضــــــــی!!!!

و من خرسند از پیروز شدن توی این مکالمه ی خــــــــعلی ارامش انگیز لبخند ملیحی میزنم و به اتاقم توی طبقه ی بالا میرم!!!

اخرین حرف: غاغا من با بابام صمیمیم مشکلی ندارم از این حرفا بزنم اما خدایی اگه دَدیت جنبه نداره و خشمگینه از این شوخیا باهاش نکنید که میزنه فکتون رو میاره پایین و من هیچ   مسئولیتی در قبالش بر عهده نمیگیرم!!

 


برچسب‌ها:
+ سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,| 20:24|مـــادمـــازِلــ|


سلام بچه ها خوبید؟؟ من؟ نه زیاد حال و روزم خوب نیست... حال و حوای اهنگ پسره بد رو دارم...

دیروز توی حیاط مدرسه مون با دوس جونیام نشته بودم یکی شون صداش عالیهههههه اهنگ دلم واسه غربت چشمت تنگه از شادمهر رو خوند.. دیگه کنترل دست خودم نبود نیم ساعت گریه کردم توی بغل دوستم اونم هی فحش میداد به اون یکی دوستم ک چرا این اهنگ رو خونده دیگه ب قول خودم اصن یه وضعی... دیگه بعد نیم ساعت یکم اروم شدم... بعد اینا تموم شد رفتم کلاس بیکار بودیم سه تا دفتره مخصوصم رو در اوردم( سه تا دفتر دارم تموم خاطرات خودم رو توش مینویسم بدون ســـــــانسور ) نشتم از اول تا اخرش رو که پر از زیر بارون خیس شدن... توی برف دراز کشیدن و برف بازی های دو نفری و داغون کردن موهایی که نیم ساعت تو ارایشگا درست کرده بود و ... خــــــــعلی اتفاقا ی دیگه رو مرور کردم.. دیگه نمیتونستم روی پاهام ب ایستم بی اختیار اوفتادم روی زمین و نشتم اون 2 ساعت رو زار زار گریه کردم بعد بچه گوشی اورده بودن رفتم توی سرویس هنزفری رو در اوردم و گوشم کردم و زدم فاز اهنگ غمگین...

اگه بت گفتم که سرنوشت بوده
داستانمون بد و زشت بوده
نه نکنی باور نه نه نکنی باور
اگه بت گفتم که دیگه راهی نیست
خونمون بی تو خالی نیست
نه نکنی باور نه نه نکنی باور

اول این اهنگ رو گوش دادم یاد اون حرفای بدی که بهش گفتم و دلش رو شکستم انداختم

تو نباشـی چـشـام بـرات گریونـه


دنـیا بدون تـو برام زنـدونـه

دسـتـات اگـه دسـتامـو تنـها بزاره


شـب و روزم لـحظه ای آروم نداره


تو کـه بـارون تو چـشامو مـیبینی


لحظـه لحـظه ها رو کـنارم میـشینی


تو کـه مـثل ـگریه آرومم میـکنی


تو نباشـی دل مـنو خون میـکنی


ـجز تـو هیـچ کـسـیو درد عاشـقـیو

. غصـه های مـنو خنـده های منو
گـریه هـای منو لحـظه هـای مـنو ندیده و نشـنیده

 

 

وقتی تو نیستی من میشم بین این آدما مثل یه غریبه

تو همهمه ها گم میشم دنبال تو دنبال تو

 

بعد این اهنگ رو گوش دادم و به این فک میکردم که بی اون چجوری دووم بیارم

و ناخوداگاه یه قطره اشک اومد پایین

ادامه داره...


برچسب‌ها:
+ دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:,| 1:14|مـــادمـــازِلــ|


 تو اون پسر بدی که بودی همیشه یذره غریبه

شدی یذره سریع  بهم نزدیک  آره چه بده سلیقه
میگی توسرت همینه بزنی دخترارو زود سری زمین هی
تو سر منی حیف که حواست اونور زمینه

 

من یه تتو از بوست رو لبام میخوام
که همیشه ببینن مال توام
جاهای مختلف میرم
آدمای مختلف دیدم
ولی منصرف میشم
چون من منتظرت میشم
..ولی تو
همیشه دنباله شر
پلیسم دنبالت کرد
منم همش دنبالتم

تو اون پسر بدی که نباید
تو اون پسر بدی که نباید
تو اون پسر بدی که نباید
با من باشه


برچسب‌ها:
+ جمعه 12 ارديبهشت 1393برچسب:,| 20:57|مـــادمـــازِلــ|


مخاطب خاص است دیگر....!

بهش میگم مـن نباشم کی میخواد توروحـــرص بده؟

میگه:ایرانســـل!جوابش کاملا قانع کننده بود.

من دیگه حــرفــــی برای گفتــن ندارم.......! 


برچسب‌ها:
+ دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:,| 15:39|مـــادمـــازِلــ|


دلمـ بِ هوایـــــــــ روزایی زِندَســ کِ مَنـــــ توی بَغَلِتـــــــــــ بودمـــــ وَ دَستَمــــــ توی دَستاتــــ و لَبایــِــ نَرمــــــــــ و گَرمِتــــ روی لبامــــ وَ تویـ اونــــ برفـ سنگینــــ، تویـ اوجــــ سرمای برفــــ حرارتـــــ عشقتــــ بودـــــــ کهــــ منوـــــ گرمــــ نگهــــ می داشتــــ...

 

دلمـــــ عاشقـــ لبایـــ خوشـــ فرمتـــ بودــــــ،ـــــــــــــــــ

 

عاشقــــــ فکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کردنـــــــــــ بهــــــــ روزیـــــــــــــــــ هستمـــــــــــــــــــــــــ کهــ رویــــــــــِ پاهاتـــــ نشـــــــــــستهـــ بودمــــــ و تـــــــوی اوجـ

صــــــــــــــداتــــ و نـــــــــــــــــِــــــــــــــگــــــــــــــاهــتـــ گــــمـ شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدهــــــــ بودمـــــــ




برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,| 19:24|مـــادمـــازِلــ|


مگه چیزی بهتر از اینم هست که یه شب وسط یه کوچه رو به روش وایسی و دستاتو ببری تو جیبش و همونطوری که تو چشاش زل زدی،تو اون هوای سرد ِ سرد ِ سرد، لباتو مهمون یه بوس ِ گرم ِ گرمِ گرم  کنی؟!؟

وهمه ی اینا وقتی اتفاق بیفته که  صدای یکی از قشنگترین آهنگای دنیا داره از ضبط ماشین پخش میشه!!!!

کاش می شد به تمام این روزهای خوب،به تمام این حس های خوب اعتماد کرد!!

 


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:,| 19:20|مـــادمـــازِلــ|


سلام دوستای خوفمممم 

بپرید ادامههههههه خبر دارم

خیلی دوسمتون دارم قول میدم دیگه زود زود اپ کنم چون خودمم خیلی دلم براتون تنگیده بود

 


برچسب‌ها:
+ دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:,| 15:57|مـــادمـــازِلــ|


سلوم...

یعنی این متن زیرررر محشره خدا. من ک خوندم فجیع مردم از خنده


 

پسر:عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست!!

دختز:چشم ولی توهم محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم... (شیطان سرپا ایستاده بود سیگارش را خاموش کرد و کف مرتبی برای دختر زد)

پسربدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش را واسه دختر فرستاد. (بیچاره شیطان رو اورد به مثرف مواد مخدر و شیشه)

دختر:وای مرسی عزیزم...الان عکسمو واست ایمیل می کنم و عکس دوستش را فرستاد.

پسر خوشحال وقتی ایمیلش را باز کرد عکس خواهرشو دید.... (هیچی دیگه داستان این چت باعث شد شیطان ادامه تحصیل بده بعداز ظهرها هم کلاس تقویتی گرفته)


برچسب‌ها:
+ سه شنبه 24 دی 1392برچسب:,| 11:1|مـــادمـــازِلــ|


ﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ... ﺗﺎﺑﯿﺶ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ
ﺍﺕ ﺭﺍﺻﺮﻑ ﻧﮑﻨﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ
ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻥ
ﻭﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻥ ...
ﻭﻫﺮﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯﭼﺸﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ !!!
ﻭﭼﻪ ﺣﺲ ﭘﻮﭼﯽ ﺑﻮﺩﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﭙﻨﺪﺍﺷﺘﻢ ....
ﻻﯾﻖ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ !!!‏"
 

برچسب‌ها:
+ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:,| 10:29|مـــادمـــازِلــ|


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

ﺍﻳﻨﻘבﺭ ﻛــِﮧ  ما دو تا ﻫﻤבﻳﮕُﺮ ﺍﻣﺘפﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨیـــم
 
.
 
.
 
.
 
.
 
פֿـُב ﺑﻨבﻩ ﻫﺎﺷُﻮ ﺍﻣﺘפﺎﻥ ﻧﻤﻴﻜﻨــِﮧ
 

ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻻ ﺑﻪ ﻏﺮﻋـَﺎﻥ:/

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:,| 20:40|مـــادمـــازِلــ|


 

 

 
 
 
 
 
 
 
 

There are 2 things in life that are very painful              

 

 

one is when your love loves you

and doesnt tell you

and second when your love

doesent love you and tells you..

 

 



 


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 27 آذر 1392برچسب:,| 20:27|مـــادمـــازِلــ|


ای فاک تو روحت......(اسم ی شخص مجهولی. از فکرش بیا بیرون بهت نمیگم کیه)

ای فاک تو روح ننه ی بیچارت چهارشنه.

احم احم ببخشید یادم نبود سلوم(میدونم خیلی پارازیت بود ب بزرگی خودتون سوری)

غاغا چهارشنبه مثه همه ی روزای خسته کننده ی افتضاحِ فاکی با بلند شو دیره به سرویس مدرسه نمیرسی شروع شد

ما بلند شدیم و حاضر شدیم و ب سرویس رسیدیم و مسیرهارو یکی یکی طی کردیم و ب مدرسه رسیدیم و دوستانمون رو دیدیمو....(و این داستان ادامه دارد

غاغا ما دوستامون رو دیدیم بِ جز یکیشون ک رفتیم کلاسشون دیدمش.

دیدم یِهو ذوق کرد گفت عَجیجَم واسَت خَبَرِِ توپ دارم. گفتم بفرما. گفت (این ایکس همون شخصیت مجهولس ک اول همه فاکی شد)عاشقت شده...

من:

دوستم:

دوستام:

بله دیگه میگفتم. بزارید یکم در مورد X بگم

1- ی دماغ داره عین پینوکیو...

2- خیلیا دوسش دارن ولی اون فقط ب من بیچاره گیر داده( ب این میگن عشق یاد بگیرید)

3- جالب ترین نکته اینه همزمان دو تا از دوستای دیگه شم عاشقم شدن(ب احتمال زیاد جواب یکی از اون دو تا رو میدم)

غاغا از اینا بگزریم از مدرسه اومدم خونه کلاس زبان داشتم از ترس این ک واسه کنفرانس داستان آماده نیستم خودم رو ب خواب زدم نرفتم کلاس(کَف کَردی؟؟)

ساعت حدود 4:45 بود مامانم اومد گفت حاضر شو بریم جمهوری( اونایی ک نمیدونن جمهوری کجاست.جمهوری توی شهر ما پاتوق دختر و پسر های خوشتیپ و... هستش)

من:

مامانم:

بابام:

غاغا ما حاضر شدیم و خودمون رو فَجیع خوشتیپ کرده بودیم

با آرامش داشتیم با مامانم خیابون رو طی میکردیم و بنده لذت کافی رو داشتم از پسرا ی خوشمل  میبردم. رسیدیم ب پاساژ الان و دیلان(یکی از پاساژای خوب شهر ماست)

با نهایتِ آرامش رفتیم تو دست مامانم رو گرفته بودم داشتم میرفتم و میرفتمو میرفتم ک یِهو دیدم آقایون  x و y (یکی از اون پسرا ک عاشقمه) دارن روبه روم میان

x داشت وِر وِر نیگا میکردم y هم سرش تو گوشیش بود

اومد از کنارم رد شد لامذهب انقدر بهم نزدیک شد ک گفتم الان میزنه بهم

بله بعد دوباره داشتیم از تو پاساژ رد میشدیم ک دوباره اومد طرفم و این بای مغزور فاصله ی من ایکس حدود 20 سانتی متر بود یهو در گوشم گفت:N (اسم دوستم) بهت گفت؟؟؟؟

داشتم سکته رو در جا میزدم ولی ب خیر گذشت

غاغا داشتیم از خیابون جمهوری میومدیم ک از پنجره ی یکی از ماشین ها ک پارک شده بود نیگا کردم دیدم آقایون ایکس و ایگریگ پشت سرم هستن(کَف کردی مغزو؟؟)

بله اومدیم و اومدیم تا رسیدیم ب آبنوس( پاتوق پسرای خوشمل و البته فست و فود های خوشمزه)

رفتم تو یدونه اسنک شفارش دادم چون تو خیلی شلوغ بود اومدیم بیرون وایسادیم اقای ایکس هم اومد بیرون مامانم رفت تو یکی دیگه هم شفارش بده.

یهو ایکس اومد جلوم وایساد با صدا ی بلند گفت:N بهت گفت؟؟؟؟؟

مامانم اومد بیرون داشتم درجا سکته میکردم ک نکنه مامی جون فهمیده باشه بعد رفتیم پارک دوباره اونا هم اومدن پارک دیگه کلا مغزشون رد داده بود

بله و روز فاکی ما تموم شد

نتیجه گیری اخلاقی: پسرا همیشه خاکِ پای ما دختران و خوشم میاد بهشون هم ب اندازه ی نی نی توجه نمیکنیم

 

 

غاغا ممنون ک تا پایان راه مارو یاری کردید

 



برچسب‌ها:
+ جمعه 3 آبان 1392برچسب:,| 8:33|مـــادمـــازِلــ|


من یه دخترم

اگه خودمو لوس نکنم ...

اگه باهات قهر نکنم و ناز نکنم ...

اگه وقتی چشات میچرخه از حسودی دیونه نشم ...

اگه از نظر دادنات خوشحال نشم ...

اگه به خاطر تو به خودم نرسم ...

اگه سر به سرت نذارم ...

اگه برات گریه نکنم ...

 

اگه بهت نگم آقامون ...

اگه برات مظلوم بازی در نیارم ...

 

اگه برات عشوه نیام ...

 

اگه ناغافل دستاتو نگیرم ...

اگه وقتی کار بدی کردم با ترس بهت نگم ...

اگه لج بازی نکنم ...

اگه ...

اون موقع که تو دیگه دیوونم و عاشقم نمیشی!

تو عاشق اینی که من یه خانم کامل باشم...خانم تو!

امــــــــــــــــــــــــا!!!!!

تو پسری!

اگه برام غیرتی نشی ...

اگه روم حساس نباشی ...

"اگه ته ریش نداشته باشی" ...

اگه باهام مهربون نباشی ...

اگه بهم اخمای کوچولو نکنی ...

اگه وقتی شالم رفت عقب نگی اونو بکش جلو ...

اگه دستمو محکم نگیری ...

اگه نگی هرکاری کردی راست بگو تا ببخشمت ...

اگه سر به سرم نذاری ...

اگه قربون صدقم نری ...

اگه نگرانم نشی ...

اگه بهم نگی عروسک من ...

اگه نگی من مهمم که میگم خوبی ...

اگه...

اونوقت منم دیوونه و عاشق تو نمیشم تا اونکارارو برات نمیکنم ...!

من تورو مرد میخوام...مرد تو!

پس بیا و مرد باش ...
بیا سعی کنیم بهترین هم باشیم ...

من بهترین دختر واسه تو ...

تو بهترین پسر واسه من ...

 

عـــــــــــشقــــــــم قبول؟؟


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 1 آبان 1392برچسب:,| 13:37|مـــادمـــازِلــ|


ديشب عجب شبي بو خداييش كلي حال كردم هم خوشحال بودم هم ناراحت

البته يادم رفت بگم سلوم

بله داشتم ميگفتم ديشب جشنواره ي موسيقي بود دوستاي گلم (ش) و (ن) و (ث) و (ر) و (آ) اجرا داشتن كارشون عالي بود واقعا بهشون تبريك ميگم ك اينقدر خوب كارشون رو كردن.

از اين لحاظ خوب بود ك دوستام رو ميديدم ك دارن چ قدر خوب اجرا ميكنن

بدي شم اينجا بود ك دوست گلم رو ميديدم ك بخاطر 2 تا ادم عوضي چقدر ناراحته تا حدي ك داشت گريه ميكرد.

بزاريد از اول بگم دوستم (ش) قبلا ي بي اف داشت (ي) خداييش دوستم براش جون ميداد و الانم جون ميده...

بعد از اين ك اينا جدا ميشن اين پسره ي عوضي ميره ب دوست مشترك من و (ش) پيشنهاد ميده اونم قبول ميكنه ديگه دوستم ديشب اين رو فهميد اون پسره و دختره هر دوتاشون اومده بودن و جلوي دوستم همش اس ميفرستادن و هم رو نگاه ميكردنو قهقه ميخنديدن.

نوبت اجراي دوستام شد اهنگ غمه نگاه اخرت از شادمهر عقيلي رو زدن....

غم نگاه اخرت تو لحظه خدافظي                                  گريه بي وقفه من تو اين روزاي کاغذي

قول داده بوديم ما به هم                                                                   که تن نديم به روزگار           

چه بي دووم بود قول ما                                                                جدا شديم اخر کار

تو حسرت نبودنت                                                                         من با خيالتم خوشم   

دوستام گيتار ميزدن و از شانش گندش دقيق صندليش رو جلوي اون پسره ي عوضي گزاشته بودن يعني چشمشون تو چشم هم بود. وقتي اهنگ رو شروع كردن وقتي خواننده شون گفت غم نگاه اخرت دوستم اشكش اومد پايين با دستش پاك كرد فورا من فهميدم منم بغض كردم چشام پر اب شده بود تا ك اجراشون تموم شد فورا با دويدن رفتم پيشت گفتم داري چيكار ميكني نزار اون عوضي بفهمه بعد بغلش كردم و تا سرش خورد ب شونه م شروع كرد حق حق كردن و گريه كردن

بعد دوست دختر پسره اومد گفت چي شده (ي) زنگ زده ميگه چرا گريه ميكني، سه چهارتا از دوستام اومدن گفتن ك داره واسه من گريه ميكنه ....

منم ي بهونه اي سر جم كردن و گزاشتم زير بغلشون رفتن پي كارشون ولي عوضي گري اون پسر اونجا بود ك وقتي دوستم داشت تو بغلم گريه ميكرد اون چشمش تو چشه دوستم و قهقه ميخنديد اگه كنارش بودم بخدا ميزدم فكش رو مياوردم پايين

بي شرف اشغال عوض منم ب دوستم گفتم نزار بفهمه تا از اينيكه هست بد تر نشه الان ب جاي اين ك ضعيف تر بشي بايد از قبلنا درس بگيري و قوي تر از هميشه تو روش بايستي... بعد ي پسر ديگه هست (د) عاشق دوستمه يعني حاظره جونش رو بهش بده بعد اونم داشت نگاه ميكرد وقتي فهميد داره گريه ميكنه اونم بغض كرد

خلاصه من ميدونم اخرش انتقام اشكاي دوستم رو از اون عوضي ميگيرم

اين بود اتفاقات ديشب مرسي ك خونديد فعلا باباي 


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,| 19:12|مـــادمـــازِلــ|


ــ نـ‌چ ؛ تابستون يعنی يخ‌خ‌خ‌خ‌خ‌خ‌خ‌ در بهشتای بچّگی ، بستنی ، يعنی آب‌طالبی تگری ، يعنی تابلوهای بد خطّ ِ يـ‌خ موجود‌ است‌، وسطِ جادّه‌های سفر . يعنی صدای پسر بچّه‌های شمال كه كنار ماشينا توو شهر داد ميزنن : "ويلا ، ويلا" ، "ويلا ، سوئيت" . يعنی كِرم ضدّ آفتاب ، و تمامِ چيزای ضدّ آفتابِ ديگه‌. يعنی صدای يه چشمه توو سكوتِ مطلق بالای كوه‌های سبزِ سيــر ، سبزِ پُر پشت ، سبزِ با شكوه . تابستون يعنی از كفشْ بيرون‌زدنِ ناخنِ پای لاك‌زده‌ی دختركا . يعنی كوتاه كردنِ مـوها ! يعنی صدای قِرچ قِرچِ شيكستنِ يخ زيرِ دندونات ، يعنی خنك كردنِ كفِ دستات با ليوانای خنك‌ك‌ك‌ك‌ك ، شيشه‌های خنك ، آدمای خنك ، يا هر چيزِ خنكِ ديگه ! يعنی چسبوندنِ قوطی يخِ دلستر به پيشونيت . يعنی حسادت به اون بطری آبِ خــرِ توو يخـ‌چال ! تابستون ... هنوزم كه هنوزه واسه من تابستون يعنی : هورررا مدرسه‌ها تعطيل ؛ و حالا كـو تا برسه پائـيز . بعد ، آخرای تابستونم كه خسته شديم از تمومِ اينا ، كه چشم‌مونو زد اين‌همه رنگِ قرمز و سبز و نارنجیِ هيجانی و سيـر ، اونوقت ديگه تابستون يعنی سراشيبیِ روو به رنگای ملايم‌تر ، رو به آرامش ، سكوت ، تنهايی ؛ يعنی حالا پيش به‌ســوی پائيـز ؛ پائـيزِ عاشق‌پيـشه‌ی كمـرو ... پائيزِ عزيز .


برچسب‌ها:
+ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:,| 13:11|مـــادمـــازِلــ|


 

 

 

046423555593241020001 اگه تو هم دلت گرفته بیا(از دستش ندید!)+عکس

 

 

 

 


 

 

 

 

تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.

شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.

کارگردان جایزه ها را درو کرد...

و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند

کودکی که بهترین سوژه بود


برچسب‌ها:
+ سه شنبه 26 شهريور 1392برچسب:,| 17:15|مـــادمـــازِلــ|


مدتـــهاســـت

دلـــم شـــروعــی تـــازه میخــــــواهــد

تــو بیـــــــا


مــــــرا دوبـــــاره آغـــــــاز کـــن...

 


برچسب‌ها:
+ شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,| 15:11|مـــادمـــازِلــ|


چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!
چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!
 چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!
 چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!
چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!
چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!
چرا به طراح چنین سوالاتی می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ” غول آنه ” !؟
 هااااااان؟ آخه چرا؟؟؟
نه واقعا چرا؟؟؟؟؟
مهر شده


برچسب‌ها:
+ شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,| 4:59|مـــادمـــازِلــ|


                                  

           و زنـــدگــی

از جـــایـــی

شــــروع مـیشـــود

کـــه بـــی هـــــــوا

بــوســیـده مـیـشــــوی…


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:,| 20:40|مـــادمـــازِلــ|


Where do I begin to tell the story
Of how great a love can be
The sweet love story that is older than the sea
The simple truth about the love she brings to me

Where do I start
With her first hello
She gave new meaning to this empty world of mine
They'll never be another love another time
She came into my life and made the living fine

She fills my heart
She fills my heart with very special things
With angel songs and wild imaginings
She fills my soul with so much love
That any where I go I'm never lonely
With her around who could be lonely
I reach for her hand
She's always there

How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now
But this much I can say
I know I'll need her until the stars all burn away
And she'll be there

 


برچسب‌ها:
+ چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:,| 13:20|مـــادمـــازِلــ|


[ design by Nightnama.ir ]